loading...
سبک زندگی بسیجی
محمد رضا زائری امیرانی بازدید : 11 پنجشنبه 02 آذر 1391 نظرات (1)

سبک زندگی بسیجی

 

عدالت نگاهی به سبک زندگی بسیجی از دیدگاه حسینی در ایران و جهان

 

 

 

امام خمینی(قدس سره):

فقه، تئوری واقعی و کامل ادارة انسان از گهواره تا گور است.(صحیفة نور، جلد۲۱،ص۹۸)

عدالت نگاهی به سبک زندگی بسیجی از دیدگاه حسینی در ایران و جهان

• راهبرد تثبیت قیمت ها راهی به سوی عدالت در تعلیم و تربیت؛.

• راهبرد تثبیت قیمت ها راهی به سوی بانکداری بدون سود و کارمزد؛

• راهبرد ‏تثبیت ‏قیمت‏ها ‏راهی ‏به ‏سوی ‏اقتصاد ‏پایدار؛

• راهبرد ‏تثبیت ‏قیمت‏ها ‏راهی‏ به ‏سوی ‏کارآفرینی ‏برای ‏تمام ‏ملت‏ها؛

ثـبات راه

آنچه که یک ملت را به سر منزل مقصود می رساند، برنامه ریزی و نظارت مدبرانه بر امور است، حال این امور شامل چه مواردی است خود مقوله ایی کامل و تمام (در همة امور) است، که در مجالی به بحث و بررسی می پردازیم.

یکی از آن موارد تثبیت قیمت محصولات و خدمات است که می توان بر اساس زمان و مکان، تهیه و تولید، عرضه و تقاضا مورد بررسی و مطالعه قرارداد و به دایرة توانمندیها و ظرفیتها نیز توجه خاصی داشت، اینجا نیز مسألة ارتباطات (عوامل ارتباط) در جهت سهولت قرار گرفتن این محصولات و خدمات برای متقاضی قیمت با ثبات را از خود نشان می دهد.

البته، چون نقش انسان در تهیه و تولید، استفاده از محصولات و خدمات وجود دارد، باز هم معیارهای انسانی در خصوص قدر و منزلت انسان قدم پیش گذاشته و هر آنچه را که در حقظ قدر و منزلت انسان باشد را سنجیده و به محصولات و خدمات قیمت مدبرانه می دهد که همه در آسایش و رفاه به تعلیم و تربیت در نیل به کمالات انسانی قرار گیرند.

(ملتی در تعلیم و تربیت موفق است، که در قیمت دادن به محصولات و خدماتش از مستضعفان و محرومان غافل نباشد)

محمد رضا زائری امیرانی بازدید : 10 پنجشنبه 02 آذر 1391 نظرات (0)

 

سبك زندگی  :  طرح دوباره یك دغدغه دیرین

فارغ از این‌كه اصطلاح «سبك زندگی» در فرهنگ واژگان آیت‌الله خامنه‌ای تازگی دارد یا نه، آن‌چه كه در كشور ما از آن به عنوان سبك زندگی یاد می‌كنند، از همان آغاز رهبری ایشان یا حتی قبل‌تر از آن دغدغه‌ی ایشان بوده است: «بنده زمان رياست‌جمهورى در شوراى عالى انقلاب فرهنگى قضيه‌ى طرح لباس ملى را مطرح كردم و گفتم بياييد يك لباس ملى درست كنيم [...] عرب‌ها لباس ملى خودشان را دارند، هندى‌ها لباس ملى خودشان را دارند، اندونزى‌يايى‌ها لباس ملى خودشان را دارند [...] من و شما كه ايرانى هستيم، لباسمان چيست؟بيانات در ديدار جمعی از جوانان استان همدان، ۱۳۸۳/۴/۱۷

این‌گونه دغدغه‌ها نسبت به «روش‌ زندگی» در اوایل رهبری آیت‌الله خامنه‌ای بیشتر از پیش نمایان گشت. نگاهی گذرا به نام‌گذاری سال‌هادر دهه‌ی هفتاد شمسی نشان می‌دهد كه ارتقای فرهنگ عمومی در كشور برای ایشان اهمیتی فوق‌العاده داشته است. انتخاب‌‌ نام‌هایی همچون «وجدان كاری، انضباط اجتماعى»، «انضباط اقتصادى و مالی» و «صرفه‌جویی» ناظر بر آسیب‌شناسی جامعه‌ی آن روز ایران بود؛ آسیب‌هایی همچون زياده‌روى و نابودكردن اموال عمومى و اموال شخصى و نیز ريخت و پاش و اسراف. در این میان نام‌هایی مانند «حركت به سوى اصلاح الگوى مصرف» و «همت مضاعف و كار مضاعف» برای نسل‌های جوان‌تر جامعه‌ی ایرانی آشناتر است. البته انتخاب نام سال، تنها زمینه‌ی طرح این بحث برای رهبری نبود، بلكه ایشان در سخنرانی‌های مختلفی در این سال‌ها به مسائلی مثل آپارتمان‌نشینی، معماری، اصلاح موی سر، شیوه‌ی راه‌رفتن، كتاب‌خوانی، الگوى مصرف وسايل زندگى، مُد و ... نیز پرداخته‌اند.

ساموئل هانتینگتون در كتاب «چالش‌های هویت در آمریكا» موفقیت نظام سیاسی آمریكا را در هویت‌سازی علی‌رغم حضور افراد متعدد خارجی با رسوم، اعتقادات و فرهنگ‌های متفاوت و بعضاً متضاد، آمریكایی كردن(Americanization) آنها می‌داند.


چرا سبك زندگی؟
در شرایط حساس كنونی منطقه و جهان و علیرغم همه‌ی تهدیدها و تحریم‌های تحمیلی علیه ملت ایران و شرایط اقتصادی و ... چرا رهبر انقلاب این موضوع مهم را متن تمدن‌سازی نوین اسلامی می‌دانند؟ چرا ایشان دغدغه‌ی سبك زندگیرا با این كیفیت بیان می‌كنند؟ برای یافتن پاسخ لازم است كه دو وجه این سخنان را بررسی كنیم:

۱. وجه ایجابی:سال گذشته و در جمع دانشجویان كرمانشاهی بود كه رهبر انقلاب هدف اصلی و میانه‌ی انقلاب اسلامی ایران را «تشكیل جامعه‌ی اسلامی با همه‌ی خصوصیات و شاخص‌هایش» عنوان كردند؛ جامعه‌ای كه قرار است الگویش را سرِ دست بگیرد و در این آشفته‌‌بازار بین‌المللی و منطقه‌ای به همگان نشان دهد.

به نظر می‌رسد كه در عمر بیش از سی سال انقلاب اسلامی ایران و با وجود همه‌ی سختی‌ها و فشارها، ایران اسلامی توانسته است ساختار و چهارچوب خوبی را برای پیشرفت خود بسازد. در زمینه‌ی سیاسی ما اكنون به ثبات و اقتدار سیاسی در داخل و اعتبار اثرگذار در عرصه‌ی بین‌الملل رسیده‌ایم. پروژه‌ی «مهار ایران» كه با وقوع بیداری اسلامی رنگ و بوی جدیدی یافته، حاكی از این امر دارد. در عرصه‌ی علم به استناد پایگاه استنادی اسكوپوس در سال ۲۰۱۲ میلادی، حائز رتبه‌ی نخست در منطقه و شانزدهم در دنیا هستیم. همچنین با توجه به ظرفیت‌های طبیعی، زیربنایی و انسانی‌ كشورمان، ابزار مناسبی را با توجه به ساخت و اسكلت محكم نظام در اختیار داریم. حال نوبت به طراحی و ساخت بنای مورد نظر است، اما چه بنایی و با چه معماری باید برای این اسكلت طراحی نمود؟ «آن چيزهایى است كه متن زندگى ما را تشكيل می‌دهد؛ كه همان سبك زندگى است

اگر ما سبك زندگی را تنها بحثی ذیل فرهنگ ندانیم و نقش آن را در تمدن‌سازی فهم كنیم، با توجه به ظرفیت‌های فوق به موقعیتی رسیده‌ایم كه باید برای طراحی بنای تمدن خود برنامه‌ریزی كنیم. حال كه باید راه نوینی را برای خود و همگان باز كنیم، آیا می‌توانیم از چگونه زندگی‌كردن مردم بگذریم و تنها به انتقال گفتمان‌ها و آرمان‌های خود بسنده كنیم؟ مردم برای معیشت و معاش خود نیز نیاز به الگو دارند.

۲. وجه سلبی:
۲.۱ساموئل هانتینگتون در كتاب «چالش‌های هویت در آمریكا» موفقیت نظام سیاسی آمریكا را در هویت‌سازی علی‌رغم حضور افراد متعدد خارجی با رسوم، اعتقادات و فرهنگ‌های متفاوت و بعضاً متضاد با تمامی جهان خاكی و در یك كلمه «آمریكایی كردن» (Americanization) آنها می‌داند. به این معنا كه ما با دین شما، مذهب شما، رنگ پوست و موی شما كاری نداریم؛ فقط آمریكایی زندگی كنید، حتی اگر مسلمان هستید. هانتینگتون معتقد است كه تداوم جامعه‌ی آمریكا در پرتو فرآیند آمریكایی‌كردن ممكن می‌شود؛ با این استراتژی كه در مدل مركز-پیرامون یا شمال-جنوب و برای افزایش حداكثری عمق استراتژیك آمریكا باید وارد زندگی پیرامونی‌ها و جنوبی‌ها نیز بشود.

سبك زندگی آن‌قدر به روبنا و ظواهر زندگی انسان‌ها می‌پردازد كه اغلب ما معتقد نیستیم یا حتی فراموش می‌كنیم كه دارای لایه‌های عمیق‌تر تئوریك نیز هست. غفلت از مبانی، خود را در استفاده از روش‌هایی نشان می‌دهد كه یا سكولاریسم پنهان است یا تقلید.


تفكیك سبك زندگی از اعتقادات و دین -به عبارتی سكولاریزه كردن سبك زندگی- مهم‌ترین دستاورد نظام سلطه بوده كه مرزهای آن به جامعه‌ی آمریكایی محدود نمی‌شود. با این منطق بوده كه «فرهنگ مهاجم» غرب خود را تبدیل به «فرهنگ غالب» كرده است. وقتی انسان‌های بسیاری در خارج از مرزهای آمریكا، آمریكایی زندگی می‌كنند، ایالات متحده می‌تواند به عنوان عمق استراتژیك خود روی آن‌ها حساب كند. موفقیتی كه آمریكایی‌ها نتوانستند با قدرت نظامی و سیاسی خود به آن دست یابند، با آمریكایی كردن زندگی بسیاری از مردمان جهان برایشان فراهم آمده است. جوزف نای، نظریه‌پرداز «قدرت نرم» معتقد است كه آمریكا در دیپلماسی عمومی خود با دو بازوی رسانه‌ای و آموزشی، رؤیاها و انتخاب‌های جهانیان را می‌سازد.

بنابراین چه ما به دنبال تمدن‌سازی باشیم و چه نباشیم، حداقل برای حفظ هویت خود باید روش زندگی متناسب با اعتقاداتمان را ارائه دهیم وگرنه آمریكایی‌شدن دیر یا زود سرنوشت ما هم خواهد بود.

۲.۲نگاه آسیب‌شناسانه به وضعیت فرهنگی و به‌خصوص سبك زندگی كنونی ایرانیان، ما را وامی‌دارد تا مشكلات فرهنگی خود را تنها ناشی از تهاجم فرهنگی نظام سلطه نبینیم. مشكلات جامعه را باید به‌درستی شناسایی كرد و مجرای اصلاح آن را نیز روشن نمود. بسیاری از ما این نكته را در نقد وضع موجود لحاظ نمی‌كنیم و كاستی‌ها و آسیب‌های خود را در حوزه‌ی رفتارها و هنجارهای فرهنگی، به مسائل سیاسی یا اقتصادی و بین‌المللی «فرافكنی» می‌كنیم.

شاید سبك زندگی آن‌قدر به روبنا و ظواهر زندگی انسان‌ها می‌پردازد كه اغلب ما معتقد نیستیم یا حتی فراموش می‌كنیم كه دارای لایه‌های عمیق‌تر تئوریك نیز هست. غفلت از مبانی، خود را در استفاده از روش‌هایی نشان می‌دهد كه یا سكولاریسم پنهان است یا تقلید. علت هر دو این‌ها هم سطحی‌نگری است. گروه اول بر این خیال می‌زیند كه اسلام را در عصر جدید، نونوار می‌كنند و گروه دوم ناخواسته دین را قربانی سبك زندگی غربی می‌كنند.

رهبر انقلاب اسلامی در سخنان اخیر خود اولاً بستر و ضرورت و جایگاه بحث سبك زندگی را در جمهوری اسلامی مشخص كردند. ثانیاً برای نشان دادن نقشه‌ی راه این مسئله، به چند ملاحظه‌ی مهم اشاره نمودند. ایشان تفسیری توحیدی از زندگی و سبك زندگی بر مبنای خدامحوری را متفاوت از سبك زندگی انسان‌مدارانه‌ی غربی دانستند.

ملاحظه‌ی دوم اما به عرصه‌ی عمل برمی‌گردد؛ آن‌جا كه اغلب گمان می‌كنند همه‌چیز باید بالا به پایین و دستوری باشد. در حالی كه جنس فرهنگ و فرهنگ‌سازی به‌خصوص در جامعه‌ی ایرانی كه از ظرفیت‌های شبكه‌سازی اجتماعی نظیر مساجد و حسینیه‌ها و ... برخوردار است، باید از پایین به بالا باشد. جای تأسف دارد كه در بعضی مواقع كه رهبری انقلاب مطالبه‌ای نرم‌افزاری را بیان می‌كنند، ابتدا آیین‌نامه‌ها و بخشنامه‌ها و نهادها برای آن تعیین می‌شود و نهایتاً هم اصل موضوع به حاشیه می‌رود. اگر سپردن اقتصاد به دست مردم هنوز با موانعی مواجه است، اما می‌توان سبك زندگی را با كمك مردم و به دست ایشان ایجاد كرد و رواج داد و ثمرات آن را دید.

 

محمد رضا زائری امیرانی بازدید : 12 پنجشنبه 02 آذر 1391 نظرات (0)
«بسيج» سبكي از زندگي، براي حل مشكلات پيش رو
يادداشت/

     اگر نگاه و عملكرد مجموعه مديران كشور اعم از نمايندگان مجلس، دولت و قوه قضائيه در اين راستا قرار مي گرفت آيا اين همه هزينه و وقت براي رفع مشكلات صرف مي شد؟

 

به گزارش آران مغان، اين روزها كه موضوع «سبك زندگي» به ابتكار حضرت امام خامنه اي وارد ادبيات واژگاني نخبگان، عوام و رسانه هاي كشور شده نظرات مختلفي مطرح شده است كه هركدام از آن ها مي بايست مورد بحث و واكاوي قرار گيرد.

با ملاحظه اين موضوع كه وزن كشي بين تفكر حق و باطل در طول تاريخ جريان داشته و دارد بايد گفت، در اين كه صاحبان زرو زور با همه ساز و برگ خود به دنبال يك دست كردن جامعه جهاني بر اساس مدل مبتني بر جهان بيني مادي گرايانه هستند شكي نيست. اما آنچه مهم است رسيدن به راهكارهاي عملي در جهت حفظ ارزش هاي الهي و در يك كلمه غلبه جريان حق بر باطل است.

چيزي كه در ايران - با هزاران سال قدمت فرهنگي و تاريخي – و متمسك به تفكر توحيدي آن هم از نوع ناب شيعي به منصه ظهور رسيده و امروز پايه هاي تفكر ليبرالي و اومانيستي را به لرزه درآورده و باعث چالش قدرت هاي سلطه طلب شده ترويج تفكر انساني و اخلاقي مبتني بر توحيد است.

نوع نگاهي كه با بهره گيري از شاخصه هاي مختلف و ارزشهاي متعالي همچون عدالت خواهي، استكبارستيزي، مبارزه با ظلم، تلاش براي رفع تبعيض، مومن و موحد بودن توانسته است گفتمان مورد اقبال امروز دنيا باشد. دليل اين اقبال نيز يافتن همان گمشده اي است كه انسان قرن هاست به دنبال آن بوده و زمينه هاي ظهور و حضور آن در حد اعلا را مي طلبد.

هدف از آنچه در اين سطور به نگارش درمي آيد بررسي اجمالي نوع بينش و منش و اخلاق و رفتاري است كه در اصطلاح امروزي "تفكر بسيجي" مي خوانندش. البته تفكري مافوق يك سيستم و يك مجموعه موجود در كشور به نام سازمان بسيج مستضعفين، بلكه روح حاكم بر اين تشكيلات و افرادي كه فارغ از وابستگي تشكيلاتي و سازماني با اين نگاه و ايدوئولوژي منطبق هستند. "بسيج" به عنوان مدلي از زندگي كه خود را در كسب و كار، تحصيل، تهذيب، تنظيم روابط اجتماعي، مديريت، حكومت و ديگر ابعاد زندگي انسان نشان مي دهد تفكري است كه تاكنون توانسته موجوديت خود را به عنوان يك حركت جهشي، پيش برنده و تعالي بخش نشان دهد.

هرگاه كشور دچار سخت ترين مسايل و بحران هاي سياسي مي شود و با تمسك به اين روحيه و اين نگاه به سلامت از وضعيت به وجود آمده رد مي شود؛ زماني كه جنگ را همين نوع نگاه مديريت، اداره و به سرانجام مي رساند؛ وقتي اين گفتمان در شرايط سازندگي، عمران و آبادي كارنامه اي درخشان از خود به جاي مي گذارد؛ هنگامي كه با همين الگو و سبك در پرورش نمونه هاي انساني، عالي ترين آثار را از خود به جاي مي گذارد؛ در شرايطي كه تاسي و تمسك به همين راه و سلوك به اذعان گرفتاران در حلقه هاي بسته استكبار در اقصا نقاط عالم تنها عامل پيروزي و غلبه آنها شناخته مي شود؛ همه و همه اينها مويد اين مطلب است كه بهترين و برترين سبك و سياق مقابله با مشكلات جديد پيش رو بهره گيري از تفكر ناب بسيج است. رهبر معظم انقلاب در آخرين اظهار نظر در اين خصوص در جمع بسيجيان استان خراسان شمالي صراحتاً فرمودند: «هرجا حضور بسيج و حركت بسيجي در هر ميداني احساس شده است، ما پيشرفت داشته ايم؛ اين يك تجربه ي مهمي است.»

دانشجو و طلبه و دانش آموز، كارمند و كارگر و كشاورز، مهندس و پزشك و ساير اقشار جامعه به علاوه همه اجزاي حاكميت اگر با ايمان به اين تفكر آزمون پس داده، تلاش خود را در جهت منطبق شدن با آن معطوف كنند، بسياري از مشكلات حل خواهد شد. ملتي كه با داشتن دانشمندان شهيدي مثل شهرياري، طهراني مقدم، احمدي روشن و صدها نخبه علمي فعال اين كشور هر روز با سرعت و شتاب بيشتري به سمت قله هاي پيشرفت صعود مي كند مگر مي شود در حل مشكلات جاري خود مستاصل بماند؟

اگر نگاه و عملكرد مجموعه مديران كشور اعم از نمايندگان مجلس، دولت و قوه قضائيه در اين راستا قرار مي گرفت آيا اين همه هزينه و وقت براي رفع مشكلات صرف مي شد؟ وقتي از خودگذشتگي، كار را براي خدا انجام دادن، به فكر منافع حزب و گروه و شخصي نبودن، خدمت خالصانه و بي ريا به خلق، وابسته به زخارف دنيوي نشدن، خداترسي و تسليم محض او بودن جاي خود را به شاخصه هاي ديگر بدهد طبيعي است كه يقه گيري و مچ گيري و جنجال هاي سياسي درست كردن فضاي حاكم جامعه خواهد شد!

در اين شرايط سخت اقتصادي و معيشتي مردم، هنوز پيدا مي شوند كساني كه بدون هيچگونه هوچي گري و جنجال و با پايبندي به همان تفكر بسيجي به فكر انجام تكليف و وظيفه خود هستند. كاسب عيال وار كوچه پس كوچه هاي شهر كه به جاي انبار كردن اجناس مغازه اش با رعايت انصاف فعاليت مي كند، نمونه ساده و خوبي براي اين مفهوم است.

خط و نشان كشيدن دولت براي مجلس و تهديد نمايندگان به استيضاح و اعمال فشار متقابل و نوشتن نامه هاي كذا و كذاي روساي قوا به هم در شرايط بدر و خيبر منطقي نيست. اگر فرض كنيم كه با فشارهاي وارده و اصرار برخي مرعوبين به رهبر انقلاب براي پذيرفتن شرايط شعب ابيطالب اين اتفاق افتاده بود و معظم له اين فضا را براي كشور متصور شده بودند، خودخواهي و خودبيني قابل هضم بود. اما زماني كه شرايط به نفع ما و جبهه خودي در حال رقم خوردن است، با چه توجيهي مي توان به جان هم افتادن و همديگر را هدف قراردادن را پذيرفت؟

بي ربط نيست كه رهبر انقلاب با هشدار به مسئولين نظام، تخطي از مساله مهم وحدت را خيانت و مسببانش را خائن خطاب كردند. بايد از مردم زلزله زده آذربايجان و سيل زدگان شمال كشور پرسيد كه آيا جز خدمات ارائه شده توسط هر كسي – اعم از بسيج و سپاه و هلال احمر و دولت و ...- به درد شما خورده است يا نه؟ مي شود صادقانه و مخلصانه براي رفع مشكلات مردمي كه با همه وجود براي اين نظام هزينه داده و مي دهند كار كرد و ملبّث به ريا و خودنمايي نشد. مي شود 2800 پروژه عمراني در سراسر كشور افتتاح شود ولي هياهو و جنجال سياسي و انتخاباتي نكرد. امكانش وجود دارد كه بي سر و صدا خدمت كرد و اجر آن را از خدا طلب نمود. اوج اين تفكر را مي بايست در رفتار معمار انقلاب امام(ره) مشاهد كرد كه فرموده بود: اگر همه اين هايي كه در جماران درود بر خميني مي گويند، شعارشان مرگ بر خميني بشود ذره اي خلل در اراده و نيت من به وجود نخواهد آمد!

انتهاي پيام/

محمد رضا زائری امیرانی بازدید : 14 پنجشنبه 02 آذر 1391 نظرات (0)

بررسی شاخصه‌ی سبک زندگی بسیجی در دیدگاه امام(ره) و رهبر انقلاب

در دوره‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی «سازندگی»! برخی زمزمه‌‌ها به گوش می‌‌رسید که با پایان‌یافتن شرایط جنگی کشور و فرا رسیدن دوران صلح و آرامش، زمان آن فرا رسیده است که برخی نهادهای انقلابی - از جمله بسیج - نیز به پایان کار خود نزدیکی شوند و انحلال خود را اعلام نمایند! زمزمه‌‌ای که این روزها نیز به گوش‌می‌رسد
حوادث پر التهاب ماه‌های ابتدایی شکل‌گیری انقلاب اسلامی، ضرورت بسیج همگانی ملت برای دفاع از امنیت کشور در برابر ناآرامی‌های ایجاد شده توسط دشمنان انقلاب را ایجاد کرده بود. در این میان، ماجرای تسخیر لانه‌ی جاسوسی توسط دانش‌جویان پیرو خط امام و آشکار شدن تبدیل این سفارتخانه به پایگاهی برای جاسوسی و توطئه‌افکنی برضد نظام جمهوری اسلامی، انقلاب اسلامی را در شرایط ویژه‌ی «رویارویی مستقیم با آمریکا» قرار داد. تهدید آمریکایی‌ها برای حمله‌ی نظامی به قصد آزادی جاسوسان، دغدغه‌ای بود که ضرورت وجود نیروی منسجم، آموزش دیده، نظامی، انقلابی و مردمی برای دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی را بیش از گذشته، فراهم آورد. در چنین شرایطی بسیج مستضعفین به فرمان حضرت امام خمینی(ره)، در 5 آذر 1358 صادر گردید. حضرت امام در همان ایام در دیدار با جمعی از پاسداران، درباره‌ی ضرورت دفاع از کشور فرمودند:
 «
مملکت اسلامى باید همه‏اش نظامى باشد. تعلیمات نظامى داشته باشد ... یک مملکت بعد از یک چند سالى بشود یک کشورى با 20 میلیون جوان که دارد 20 میلیون تفنگ‌دار داشته باشد. 20 میلیون ارتش داشته باشد و این یک هم چه مملکتى آسیب بردار نیست.»[1]
 
از آن روز تاکنون بسیج در عرصه‌های مختلف حضوری موفقیت آمیز داشته است که بی‌شک هیچ مجموعه‌ی دیگری نمی‌توانست جایگزین آن گردد. رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار با فرماندهان گردان‌های عاشورای بسیج سراسر کشور این دوران باشکوه حضور بسیج در صحنه‌ی دفاع از انقلاب را چنین توصیف می‌کنند:
 «
این نیروهای مردمی که اگر نبودند - این بسیج اگر نبود، این نیروی عظیم حزب الله اگر نبود - در جنگ هم شکست می‌خوردیم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم در این چند سال شکست می‌خوردیم و آسیب‌پذیر بودیم. کارخانه‌ی ما را می‌خواستند به تعطیلی بکشانند؛ نیروی حزب‌ اللهی از داخل کارخانه می‌زد به سینه‌شان. مزرعه‌ی ما را در اوایل انقلاب می‌خواستند آتش بزنند؛ نیروی حزب‌ اللهی از همان وسط بیابان‌ها و روستاها و مزارع، می‌زد توی دهانشان. خیابان‌ها را می‌خواستند به اغتشاش بکشند؛ نیروی حزب ‌اللهی می‌آمد سینه سپر می‌کرد و در مقابلشان می‌ایستاد. جنگ هم که معلوم است! این، آن نیروی اصلی کشور است. نظام اسلامی متکی به این نیروست.» [2]
پایان 8 سال دفاع مقدس و مقاومت همه جانبه ملت در برابر متجاوزین، سرآغاز فصلی نو پیش روی انقلاب اسلامی بود: «دوران بازسازی و سازندگی»! در این میان برخی زمزمه‌ها به گوش می‌رسید که با پایان یافتن شرایط جنگی کشور و فرا رسیدن دوران صلح و آرامش، زمان آن فرا رسیده است که برخی نهادهای انقلابی - از جمله مجموعه‌ی بسیج مستضعفین - نیز به پایان کار خود نزدیکی شوند و انحلال خود را اعلام نمایند. به عبارتی دیگر، پایان جنگ تحمیلی به معنای پایان عمر بسیج تعبیر گردید. این نداهای شوم از سه خاستگاه متفاوت، مطرح و شنیده می‌شد:
 1-
دشمنان انقلاب اسلامی و در رأس آن‌ها آمریکا که بیش‌ترین ضربه را از بسیج و بسیجیان خورده بودند، به وسیله‌ی جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای خود این خط را دنبال می‌کردند.
 2-
خاستگاه دوم این ادعا نزد کسانی بود که در طول دهه‌ی اول انقلاب به طور مستقیم در صحنه‌های پر خطر انقلاب حضور نداشتند و تنها از دور نظاره‌گر حوادث بودند. عافیت طلبانی که مشکلات و سختی‌ها را از نزدیک لمس نکرده و در یک همسویی با بیگانگان، متأثر از القائات آنان همان سخنان را تکرار می‌کردند.
 3-
گروه سوم نیز برخی جریان‌های سیاسی بودند که به نهادهای انقلابی از جمله بسیج به عنوان مانعی پیش روی اغراض و اهداف سیاسی خویش در بهره‌گیری بیش‌تر از قدرت می‌نگریستند و بدین جهت طرح بازنشستگی بسیج را مطرح می‌ساختند.
 
در این بین رهبر انقلاب به عنوان ایدئولوگ و مفسر بزرگ انقلاب اسلامی، چنین ابراز می‌دارند:
 «
من در جواب آن سؤال آغازین که جایگاه بسیج در کشور ما بعد از دوران جنگ کجاست؟ می‌گویم که بسیج باید با همان روحیه و شور و قدرت دوران جنگ باقی بماند و جوانان آموزش ببینند و سازماندهی شوند و آمادگی و حضور پیدا کنند.»[3]
 
معظم‌له در نقد دیدگاه سه جریان یاد شده، می‌فرمایند:
 «
خیلی‌ها می‌خواستند بعد از تمام شدن جنگ، چنین وانمود کنند که بسیج تمام شد. این، یک تلقین شیطانی بود که شاید دست‌های دشمن هم در آن بی‌تأثیر نبود. اما من عرض می‌کنم که بسیج تمام شدنی نیست. بسیج باید روز به ‌روز توسعه پیدا کند و قوی شود. روحیه‌ی بسیجی و معرفت بسیجی باید فراگیر شود، تا این کشور بتواند بار سنگینی را که بر دوش دارد - که همان بار هدایت الهی و سعادت انسان‌هاست - به سر منزل برساند. لذا، بسیج، تمام شدنی نیست.» [4]
 
ایشان در جایی دیگر تأکید فرمودند:
  «
بعضی تصور کردند که با پایان جنگ، بسیج هم پایان خواهد گرفت. بعضی هم صلاح‌اندیشی کردند که با پایان دوران جنگ، دیگر احتیاجی به بسیج نیست! فکرهایی که از نور بصیرت معنوی برخوردار نیست، بهتر از این محصولی نمی‌دهد. بسیج، آن روز از مرزهای نظامی جغرافیایی کشور دفاع کرد و در میدان رزم توانست خود را نشان دهد؛ اما مگر مرزهای دفاعی انقلاب فقط به مرزهای جغرافیایی منحصر می‌شود؟»[5]
 
مواضع حکیمانه‌ی رهبر معظم انقلاب اسلامی پایانی بود بر جنگ روانی که بر ضد تشکل بسیج آغاز گردیده بود و تداوم داشت. اما در سطحی مهم‌تر آن چه در گفتار و عمل هم‌چنان به چالش کشیده می‌شود، تفکر و سبک زندگی بسیجی است. نگرش بسیجی همزاد انقلاب اسلامی است و به واقع سبک و نوعی از زندگی است که انقلاب اسلامی مبتنی بر آموزه‌های اسلامی و قرآنی برای انسان قرن بیستم ارایه کرده است. این سبک زندگی در دوران 8 سال دفاع مقدس به اوج خود رسید و مدینه‌ی فاضله‌ی انقلاب اسلامی در اردوگاه‌های بسیجیان در میدان نبرد با دشمن عینیت یافت. جامعه‌ی آرمانی که در آن همه فضایل انسانی تجلی یافته بود و حکایت از عینی بودن و دست یافتنی بودن آنان داشت.
بسیجی کیست؟
باز تعریف هویت بسیج و بسیجی، تعمق و تدبر در فهم آن، یکی از ضروری‌ترین نیازها و وظایف امروز نسل امروز بسیج در آستانه‌ی آغاز دهه‌ی چهارم انقلاب اسلامی است که بدون توجه به آن بسیج در معرض تهدید خطرها و آفات جدی قرار خواهد گرفت. بی‌شک از آن جا که بسیج فرزند عزیز و صالح رهبر کبیر انقلاب اسلامی، حضرت امام خمینی(ره) و شاگرد خلف ایشان حضرت آیت‌الله خامنه‌ای است، برای رسیدن به شناختی حقیقی از معنای بسیجی، مؤلفه‌ها و شاخصه‌های هویت بسیجی، باید به سراغ آرا و نظرات ایشان رفت و کلام این دو بزرگوار را مرور نمود.
 
بسیجی، یعنی:
 1-
دلِ با ایمان؛
 2-
مغزِ متفکر؛
 3-
دارای آمادگی برای تمامی میدان‌هایی که وظیفه‌ای انسان را به آن میدان‌ها فرا می‌خواند.
این معنای بسیجی است.[6]
 
الف) ماهیت و مشخصات بسیج:
 1-
احساس آمیخته‌ی با عقلانیت؛
 2-
حرکت و عمل آمیخته‌ی با مبنای فکری؛
 3-
عمل‌گرایی همراه با آرمان‌گرایی؛
 4-
دیدن افق‌های دور دست؛
 «
این‌ها مجموعه‌ای است که ذهنیت و هویت بسیج را تشکیل می‌دهد.»[7]
 5-
مجموعه‌ای که دشمن را بیمناک و دوستان را امیدوار و خاطرجمع می‌کند. معنای بسیج، این است.[8]
 6-
حرکتی عمیق و منطبق بر نیازهای دنیای اسلام: بسیج یک حرکت بی‌ریشه و سطحی و صرفاً از روی احساسات نیست، بسیج یک حرکت منطقی و عمیق و اسلامی و منطبق بر نیازهای دنیای اسلام – و به طریق اولی – جامعه‌ی اسلامی است. قرآن کریم می‌فرماید: «هو الذی ایدک بنصره و بالمؤمنین» ای پیامبر، خدای متعال تو را، هم به وسیله‌ی نصرت خودش و هم از طریق مؤمنین مؤید قرار داد و کمک کرد. این خیل عظیم مؤمنینی که در این جا مورد اشاره‌ی آیه‌ی قرآن قرار گرفته‌اند، عبارت دیگری است از آن چه که امروز به نام بسیج در جامعه‌ی ما قرار دارد.[9]
 7-
حضور در صحنه: بسیج، یعنی حضور در میدان‌هایی که نظام اسلامی، وظیفه‌ی انسانی، الهی و نیازهای کشور، حضور او را در آن میدان‌ها لازم می‌داند و او را به آن‌ها فرا می‌خواند. بسیجی، هر یک از آحاد ملت است که در هر جایی که به حضور او نیاز هست، آماده باشد. [10]
 8-
روحیه‌ی بسیجی: روحیه‌ی بسیجی یک روحیه‌ای است که اگر در هر نقطه‌ای و در هر قشری به ‌وجود بیاید، در آن‌جا فعالیت، نشاط، حرکت و حیات را مضاعف و چند برابر می‌کند؛ این معنای بسیج است. [11]
 9-
حضور با ایمان‌ترین‌ها برای دفاع از کشور: بسیج، یعنی حضور بهترین و با نشاط‌ترین و با ایمان‌ترین نیروهای عظیم ملت در میدان‌هایی که برای منافع ملی و برای اهداف بالا، کشورشان به آن‌ها نیاز دارد. همیشه بهترین، خالص‌ترین، شرافت‌مندترین و پرافتخارترین انسان‌ها، این خصوصیات را دارند. بسیج در یک کشور، معنایش آن زمره‌ای است که حاضراند این پرچم افتخار را بر دوش بکشند و برایش سرمایه‌گذاری کنند که آسان هم نیست. [12]
 10-
مجموعه‌ای غیر رسمی در خدمت انقلاب:بسیج معنایش این است که دستگاه‌های مسؤول کشور برای باز کردن گره‌های بزرگ، برای برداشتن قدم‌های بلند و برای دفاع از کشور، فقط به سازمان‌های رسمی و دولتی تکیه نکنند. در جنگ، ما سازمان‌های مسلح نیرومندی داریم، ارتش و سپاه را داریم اما آن روزی که میدان دفاع از مرزهای کشور یا از استقلال کشور یا از سربلندی کشور مطرح باشد و باز بشود، این فقط سازمان‌های رسمی نیستند که وارد میدان می‌شوند بلکه آحاد ملت به این‌ها کمک می‌کنند و وارد میدان می‌شوند، هم‌چنان که در طول این 20 سال در دوران جنگ و قبل از جنگ و بعد از آن وارد شدند. این معنای بسیج است.[13]
 
ب) مؤلفه‌های هویت‌بخش سبک زندگی و تفکر بسیجی:
 1-
ایمان عمیق؛
 2-
تلاش مخلصانه؛
 3-
هشیاری در شناخت دشمن؛
 4-
گذشت و ایثار در برابر دوست؛
 5-
ایستادگی و مقاومت شجاعانه و خستگی‌ناپذیر ...
 «
و این است آن حقیقت والایی که امام بزرگوار ما به خاطر آن، بسیجی بودن را افتخار خود می‌دانست.» [14]
 6-
روشن‌بینی؛
 7-
حرکت منطقی و خردمندانه؛
 8-
محاسبات دقیق، کار دقیق و نتایج علمی؛
 «
جزو خصوصیاتی بوده که از روز اول تا امروز، در بسیج مردمی محسوس بوده است.»[15]
 9-
بیدار شدن؛
 10-
حساس بودن؛
 11-
انگیزه داشتن؛
 12-
ایمان؛
 13-
امید؛
 14-
تکیه به هدایت الهی و اعتماد به کمک الهی؛
 «
قواره‌ی‌اصلی بسیج است، این یک فرهنگ است.»[16]
 
فرهنگ بسیجی، فرهنگ:
 1-
معنویت؛
 2-
شجاعت؛
 3-
غیرت؛
 4-
استقلال؛
 5-
آزادگی؛
 6-
اسیر خواست‌های حقیر نشدن است. [17]
 
ج) عرصه‌های حضور بسیج
 
بسیج یعنی به صحنه آمدن و به میدان آمدن. میدان چالش‌های حیاتی و اساسی.
 1-
عدم محدود نمودن بسیج به میدان جنگ: وقتی که بسیج را با نظر تحلیلی و دقیق نگاه می‌کنیم، می‌بینیم که میدان نبرد نظامی، تنها میدان حضور بسیج نبود. این، کار خدا بود که بسیج ملت ایران بتواند در سخت‌ترین میدان‌ها که همان میدان جنگ است، چنان قدرتی از خود نشان دهد که دیر باورترین افراد هم قبول کنند که ملت ایران دارای توانایی است.[18]
 2-
مرد همه‌ی میدان‌های ملی: همه‌ی میدان‌هایی که بسیج در آن حضور پیدا کرده، میدان‌های ملی است؛ میدان‌های مربوط به همه‌ی ملت - مثل میدان دفاع مقدس، میدان سازندگی و خدمات عمومی - است. هیچ‌ وقت کشور از یک مجموعه‌ی عظیمی که از بهترین فرزندان کشور و با این خصوصیات تشکیل شده است، بی‌نیاز نیست. [19]
 3-
نیروی کارآمد کشور برای همه‌ی میدان‌ها: بسیج، یعنی نیروی کارآمد کشور برای همه‌ی میدان‌ها. میدان جنگ مطرح بود، بسیج کارآمدی خود را ثابت کرد. میدان‌های دیگر هم که پیش بیاید - و تا به‌حال خیلی از آن‌ها پیش آمده است - باز بسیج کارآمدی خود را اثبات می‌کند. همان جوان دلباخته و عاشقی که در میدان جنگ، چشم به دهان فرمانده داشت و فرمانده‌اش را از شدت اخلاص، فداکاری و شیفتگی خود متحیر می‌کرد، همان جوان وارد دانشگاه هم که می‌شود، استاد خود را متحیر می‌کند؛ وارد آزمایشگاه علمی هم که می‌شود، همین ‌طور است؛ در میدان تحلیل سیاسی هم که وارد می‌شود، همین‌گونه است. [20]
 4-
مرد همه‌ی میدان‌های سخت: در میان آحاد عظیم ملت 65 میلیونی ما، کسانی که اگر جان لازم باشد، می‌دهند؛ اگر مال لازم باشد، می‌دهند؛ اگر حضور به تن و جسمشان لازم باشد، آن را حاضر می‌کنند؛ اگر بحث سازندگی باشد پا وسط میدان می‌گذارند؛ اگر بحث دفاع باشد، در وسط میدان می‌آیند؛ اگر لازم باشد برای هدف‌های کشور خود را از لحاظ علمی آماده کنند، این کار را می‌کنند؛ هر چه هدف‌های والا از آن‌ها بخواهند، حاضراند آن را تقدیم بکنند؛ آن جمعی که این خصوصیت را دارند، اسم‌شان بسیج است. [21]
 5-
توان بسیجی در خدمت جهاد عمومی کشور: بسیج، یعنی مجموعه انسان‌هایی که نیروی خودشان را به میدان می‌آورند تا در جهاد عمومی کشور و ملت‌شان، در جهت رسیدن به قله‌ها، فعال باشند و با آن‌ها همکاری کنند و در کارشان سهیم باشند؛ این، معنای بسیج است.[22]
 6-
بسیج دلسوز انقلاب در همه‌ی عرصه‌ها: امروز هم، بسیجی برای کشور دل می‌سوزاند برای آبادانی کشور تلاش می‌کند، برای حفظ استقلال ملی، هر چه بتواند کار می‌کند و از جان خود هم می‌گذرد، امروز هم اگر احساس کند دشمن می‌خواهد از روزنه‌ای، چه اقتصادی و سیاسی و چه فرهنگی – به داخل کشور نفوذ کند در مقابل او می‌ایستد و با مشت به صورتش می‌کوبد.[23
7-
فرهنگ بسیجی ضامن حرکت کشور: اگر هر کدام از دستگاه‌های گوناگون کشور روحیه‌ی بسیجی پیدا کنند، توفیقات‌شان بیش‌تر می‌شود ... فرهنگ بسیجی است که می‌تواند بر همه‌ی تحولات این کشور فایق بیاید و حرکت این کشور را تضمین کند. [24]
 8-
مرد عرصه‌ی ایستادگی در برابر دشمن: اگر روزی دشمنی به کشوری حملهه‌ی نظامی کند. چه کسی در مقابلش می‌ایستد؟
 -
کسی که از همه به سرزمین خود علاقه‌مندتر است؛
 -
به ملت خود علاقه‌مندتر است؛
 -
به زخارف دنیوی بی‌علاقه‌تر است؛
 -
احساس مسؤولیت بیش‌تری می‌کند و متعهدتر است. چنین کسی می‌رود دفاع می‌کند. در دوران جنگ، چه کسانی رفتند دفاع کردند. عمده‌ی میدان را، بسیج پر کرد.[25]
---------------------------------------------------------------------- 
 
پی‏نوشت‏ها:
[1] -
حضرت امام خمینی(ره)، 4/9/58.
 [2] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 22/4/71.
 [3] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 5/7/68.
 [4] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 27/8/71.
 [5] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 21/7/80.
 [6] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 3/9/78.
 [7] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 2/6/84.
 [8] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 5/9/76.
 [9] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 8/9/74.
 [10] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 21/8/80.
 [11] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 7/9/84.
 [12] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 29/7/79.
 [13] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 29/7/79.
 [14] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 14/7/77.
 [15] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 30/8/75.
 [16] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 7/9/84.
 [17] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 8/9/74.
 [18] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 27/8/71.
 [19] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 5/9/76.
 

[20] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 2/9/77.
 [21] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 29/7/79.
 [22] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 7/9/84.
 [23] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 8/9/74.
 [24] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 7/9/84.
 [25] -
حضرت آیت الله خامنه ای، 21/5/71.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 5
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 15
  • آی پی دیروز : 12
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 10
  • بازدید کلی : 640